سیزیف(SISYPHS)،پادشاه و بنیانگذار شهر کرنیت(CORINTH)،در اساطیر یونان باستان است.خدایان او را محکوم میکنند که بهطور دائم سنگ بزرگی را از پایین به بالای کوه بغلتاند و بعد به تماشای پایین غلتیدن آن بنشیند و دوباره از نو...
در چنین وضعیتی،چگونه باید فهمید که مشتری نقش خدایان و شما هم نقش سیزیف را بازی می کنید؟
فهمیدن این موضوع زمان می برد.پس از نشست های بسیار درباره آگهی و رفت و آمدهای بسیار،می فهمید که آنها خواهان آگهی نیستند.بلکه درباره آگهی،خواهان جلسه هستند.
در مورد این گونه مشتری ها،کار زیادی نمی توان انجام داد.جمله ای قدیمی است که می گوید::تنها راه خروج،ادامه دادن است."گاهی اوقات بهترین کار،دادن غذای روزانه به جانور است.آنهم در حداقل وعده و با کمترین مقدار ممکن.
آنها دوباره خواستار جلسه با شما هستند.همیشه برای ارائه به آنها،چیزی در اختیار داشته باشید.دیوار سالن کنفرانس آنها را در حد انجام وظیفه،از طرح پر کنید.بعد از چند ماه،نزد رئیس خود بروید و زخم های خود را نشانش دهید.احتمالا سیزیف جدیدی در مقابل این قطعه سنگ(طرح) خواهد گذاشت.