برندینگ کالایی
در این نوع برندینگ که به آن برندینگ فردی، منفرد و انفرادی نیز میگویند،هر برندی بهوسیلهی مدیری که آن را هدایت میکند روی پای خود میایستد.در برندینگ کالایی کمپانی به هر کالایی یک نام داده و بین برندهای شرکت ، یا پیوند وجود ندارد یا کم است و شرکت امتاز کمی به برندها داده یا هیچ امتیازی نمیدهد. اینجا هر برند باید شایسته بوده و خود جایگاهش را به دست آورد مانند پیتزاهات که هیچ تأییدیهای از کمپانی مادر که پپسی کو است نگرفته یا مانند برندهای شرکت یونیلیور که مستقل هستند.
مزیت برندینگ کالایی این است که هر کالا تصویر خودش و هوتی مستقل و منحصر دارد.در این فرایند،جایگاهیابی آسان است چون اثر هاله ای کمتری وجود داشته و مدیریت میتواند کالاها را در بازار با شیوههای متفاوتی ،جاگیری نماید.مثلاً کوکاکولا و باکار دی میکسر،نامهای تجاری مستقل بوده و ویژگیهای منحصر خودشان رادارند اما بهوسیلهی شرکت کوکاکولا عرضه میشوند. علاوه بر این،از برندینگ کالایی برای حفاظت از برندهای یک شرکت، بعد از ادغام یا خریده شدن نیز استفاده میشود.
هر برند نامی دارد که آن را از سایر برندهای شرکت جدا میکند.برای مثال پرسیل،اومو،سرف و لینکس همگی متعلق به شرکت یونیلیور هستند اما هویت مستقل خود را دارا میباشند.وقتیکه برندهای کالایی یا خدماتی خلق میشوند مدیران آزادی تاکتیکی بیشتری را تجربه مینمایند. مثلاً پراکتراند گمبل از برندینگ کالایی استفاده میکند و هر کالای منفردی،مانند پودر شوینده تاید،نام و منابع شهرت خود را داشته و نام شرکت غایب است.پی اند جی به هر برندی فرصت منحصر خودش را برای داشتن ارزشها،شخصیت،هویت و جایگاه میدهد.با این رویکرد هر کالای جدیدی که شرکت به بازار ارائه مینماید برندی جدید بوده و میتواند برای یک بخش خاصی از بازار بهدقت جایگاهیابی شود .
مزیت برندینگ کالایی در این است که برندهای تازهوارد جرئت ریسک کردن و شکست خوردی رادارند چون کسی توقع موفقیت نهایی از آنها را ندارد و وقتی به نام شرکت وصل نیستند این جسارت افزایش میابد.مدیرانی که از این شیوه پیروی میکنند معتقدند اگر کالایی نمیتواند روی پای خود بایستد،اساساً لایق نبوده و شایستهی ادامهی حیات نیستند.برندینگ کالایی ارزیابی عملکرد و ارزشگذاری روی برند را آسان نموده و بهترین راه اختصاص منابع را مقدور مینماید. علاوه بر این اگر کالا شکستخورده یا گرفتار بداقبالی در بازار شود خبرهای بد به نام شرکت نمیچسبد و آن را متأثر نمینمایند.
برندینگ کالایی معمولاً هزینهبر است چون تسهیم هزینههای تبلیغاتی و پرمو ژنی بین کالاها ممکن نبوده، موفقیت هر برند بستگی به یک مزیت رقابتی ماندگار و جایگاهی روشن در بازار دارد. برندینگ کالایی میتواند مانند فیوچرتاید یا خط تولید فالو می در شامپوی سر به برندینگ خط تولید منتج شده یا حتی به برندینگ طیف کالا که در آن تعدادی از کالاها و خدمات در یک طبقه وسیع،تحت یک نام، باهم همگروه شده ،ترفیع یافته و دارای یک هویت پایهای هستند منجر شود.
مانند پنتیوم اینتل و طیفهای سلرون و پروسسر های کوچک آن ،البته باید دقت نمود و اطمینان حاصل کرد که اینگونه توسعهها ،ادراک مشتریان را از کالاهای اصلی خراب نکرده و فروش آن را کم نمیکنند. در ایران از مهمترین شرکتهایی که از برندینگ کالایی،با طیف،بهره میبرند میتوان به خودروسازهایی مانند ایرانخودرو یا سایپا اشاره نمود که برای هر خط تولید خود از نامی خاص استفاده میکنند. پژو از محصولات شرکت ایرانخودروست اما در بازار میتوان انواع آن را ،از 405 تا 206 و پژو پرشیا شاهد بود.
منبع : آموزش بازاریابی