انواع برندینگ
همانگونه که در معماری شاهد سبکهای مختلفی هستیم در برندینگ همگونههای مختلف عمل وجود دارد.بر همین اساس شرکتها بایستی به این پرسش که چه نوع برندینگی باید انجام دهند ،دیر یا زود پاسخ دهند.اما برای این پرسش پاسخی روشن،که موفقیت را تضمین نماید، وجود ندارد.برند ممکن است یکقلم جنس،خانوادهای از اقلام یا تمام آیتمهای یک فروشنده و تولیدکننده را در برگیرد.
در کتابهای مختلف دانشگاهی انواع و اقسام تقسیمبندی برای برندینگ صورت گرفته است.مثلاً ”کوتابه" در کتاب بازاریابی جهانی خود بهجز برندینگ گروهی و کالایی به برندینگ گسترده و برندینگ نشانهگذاری اشاره مینماید.در برندینگ گسترده ایده اصلی،شروع با یک برند و بعد تا جای ممکن توسعه آن به سایر طبقات کالایی است. در برندینگ نشانهگذاری شرکت یک برند را برای تمام کالاها و خدماتش نشانه میگیرد و از هیچ برند زیرمجموعه ای استفاده نمینماید.اما شیوههایی که بیشتر موردتوجه قرارگرفتهاند برندینگ کالایی، برندینگ گروهی و برندینگ تأییدی هست.
البته در صورت برقراری ارتباط مؤثر، همهی انواع برندینگ ابزار قوی و متمایزکننده بوده،علیرغم ظاهر متفاوتشان بسیار نزدیک و مرتبط مباشند. این قرابت تا جایی است که برخی شرکتها تمایل دارند آنها را همزمان به کار گیرند.درهرصورت هر سه نوع برندینگ باید با پیامی مجرد و مستحکم،برای جایگاهیابی مؤثر در بازار ، اقدام نمایند.نکته قابلتوجه دیگر اینکه در طول سالهای گذشته اهمیت برندینگ گروهی زیاد شده ،طوری که حالا بسیاری از شرکتها از این شیوه سود میبرند.
مزیت اصلی استراتژی برندینگ کالایی این است که شرکت خوشنامیاش را به پذیرش کالا گره نمیزند و اگر کالا شکست خورد ، نام و تصویر شرکت صدمه نمیبیند.این استراتژی اجازه میدهد شرکت بهترین نام را برای هر کالا جستوجو کند.نام جدید امکان ایجاد انتظارات جدید و مانع کردن مشتریان از وجوه تمایز را میدهد.مثلاً شرکت سیکو که تولیدکننده ساعتهای باکیفیت بالاست خطی به نام پولسار راهاندازی کرده که ساعتهایی باکیفیت کمتر،عرضه کرده و اشارهای به نام سیکو نمینماید.برندینگ گروهی نیز مزایایی دارد.در این استراتژی هزینه توسعه کمتر است چون نیازی به تحقیقات نام و یا هزینههای سنگین تبلیغاتی برای خلق شناسایی نام برند نیست و اگر تولیدکننده خوشنام باشد،فروش کالاهای جدید احتمالاً بالا خواهد بود.در شیوه میتوان به گروه ویرجین،رد کراس، و دانشگاه آکسفورد اشاره کرد که از نامی واحد برای تمام فعالیتهایشان استفاده میکنند.
نامی که نشان میدهد چگونه آنها برای سهامداران،مشتریان ،کارکنان،شرکا،تأمینکنندگان و دیگر بخشها شناختهشده هستند. اما جایی که کالاهای شرکت کاملاً متفاوت انداستفاده از نام گروهی مورد انتظار نیست.مثلاً شرکت سوییفت نامهای خانوادگی جداگانه برای ژامبونهایش و کود شیمیاییاش برگزیده است. وقتی شرکت مید جانسون،مکمل غذایی افزایش وزن را عرضه نمود،نام جدید خانوادگی،نیوتریمنت را برای اجتناب از گیج شدن مشتری با کالاهای کاهش وزن آنکه مترکال نامیده میشد خلق کرد.شرکتها اغلب نامهای خانوادگی مختلفی را برای کالاهایی که کیفیت متفاوت دارند برمیگزینند. مثلاً فروشگاههای ای اند پی کالاهای درجهیک،درجهدو و درجه سه را میفروشند. بهطور خلاصه میتوان گفت که نام شرکت به کالای جدید مشروعیت و نام منفرد فردیت میدهد.
برندینگ کالایی
برندینگ گروهی
برندینگ تأییدی
برندینگ جهانی
منبع : آموزش بازاریابی